بوی جوی مولیان

بدون شک رودکی رابایدتأثیرگذارترین،بزرگ ترین وآغازگرترین شاعرایران زمین دانست.نام اوابوعبدالله جعفربن محمدرودکی است که درروستای بنج،یکی ازروستاهای رودک سمرقند،به دنیاآمد.وی درهشت سالگی حافظ کل قرآن بودودرهمان روزگارکودکی ونوجوانی به سرودن شعر می پرداخت.گفته می شودکه رودکی از علم موسیقی اطلاع کافی داشت وبه نواختن «چنگ» و«رود» می پرداخت.سادگی ،روانی یابه قول آرایه دانان ادبی«سهل وممتنع»،تازگی تصاویرازویژگی های بارز شعر این شاعر بزرگ است.برخی براین باورندکه وی

کورمادرزادبود.عده ای نیز می گوینداو درپایان عمرش موردغضب پادشاه زمان خود قرارگرفته بودوبه دستورآن پادشاه،چشمانش رامیل کشیده اند.پژوهشگران براین باورند که تعداداشعاررودکی به یک میلیون وسی صدهزار(000/300/1)بیت می رسدکه اگراین گونه باشد،رودکی درمیان شاعران ادب فارسی ازلحاظ تعدادابیات،مقام اول راداراست. 

ازآثارمشهوررودکی،نظم کتاب«کلیله ودمنه»و«سندبادنامه»است.ازقصیده های مشهوروی می توان به «مادرمی»اشاره کرد: 

مادرمی رابکردبایدقربان              بچه ی اوراگرفت وکردبه زندان 

یا«بوی جوی مولیان»،که حال وهوای بخارا را داشت رودکی آن رادرحضورامیرنصربن احمدباچنگ نواخت وباآوازی خوش آن راخواندکه باعث شدامیر دست از شهر هرات بردارد وبه بخارابرود: 

بوی جوی مولیان آیدهمی                     یاد یارمهربان آیدهمی 

ای بخارا،شادباش ودیرزی                      میر،زی توشادمان آیدهمی 

میرماه است وبخاراآسمان                     ماه سوی آسمان آیدهمی 

میرسرواست وبخارابوستان                   سروسوی بوستان آیدهمی 

 

به راستی رودکی شاعری توانا وآگاه به علم زمان خودبودواورا«پدرشعرفارسی»و«استادشاعران» می نامند.یادش گرامی باد. 

محمد نوری هم رفت

فقدان زنده یادمحمد نوری ترانه سرا آهنگساز وخواننده ای که صدایش هیچ گاه خاموش نخواهد شدرابه اهالی ترانه وموسیقی تسلیت می گوئیم.انجمن ترانه 

تنها صداست که می ماند                         به قلم :  یدالله شهرجو

گاهی ازخواندن شعر خسته می شوی وهرچه شعرمی خوانی ارضایت نمی کند،من این تجربه را در دهه ۷۰ داشتم زمانی که اوج علاقه من به شعر نو بود ولحظه ای از طبیعت بکر نیما، وسعت سبز سهراب ،َ عاشقانه های شاملو، تنهایی فروغ و نگاه اساطیری اخوان غافل نبودم . اما باز هم به نوعی شعرزدگی رسیده بودم و احساس می کردم به تجربه تازه تری نیاز دارم . این خلاء با دیکلمه های ساده و رویایی شاملو، احمد رضا احمدی و مرحوم خسروشکیبایی نهایتاٌ به شنیدن ختم شد ، شنیدنی که ظاهراٌ برای غرق شدن در عالم خلسه آور شعر کفایت می کرد اما باز هم روح آشفته مرا تسکینی نبخشید. باز هم احساس گم شده ای را داشتم که به دنبال یافتن تجربه تازه تری بود. 

رسیدن کاستی تازه از طرف یک دوست، گشودن یک دریچه تازه بود کاستی که ساعتها مرا به گوشه دنج اتاق قدیمیان کشانده بود. 

بک ضبط صوت کوچک و رنگ و روفته ، ساعتهای متمادی تنهایی و صدای ماندگار مرحوم محمد نوری ، آری این چنین بود که از خستگی خواندن به التیام شنیدن رسیدم.  

شنیدن وسعت سبز سهراب در تار و بود صدای گیرای محمد نوری، مرا به عمق بیشتری از تنهایی سهراب کشاند . صداری نوری ، صدای عجیبی بود ، صدایی که به باورم هنوز بهترین صدا برای خواندن شعر نو است .سالهاست که به این صدا دل سپرده ام در این سالها اغلب (ای ایراننش ) را زیر لب زمزمه کرده ام و دیگر نیازی نیست از خواندن خسته شوم تا سراغی از شنیدن بگیرم :  

شاعر شنیدنی است ولی میل میل توست / آماده ای که بشنویم یا ببینیم (بهمنی )  

من اما در بیشتر اوقات شنیدن را انتخاب کرده ام . 

آخرین ساعات دیشب وقتی در فضای مجازی خبر مرگ محمد نوری را خواندم چه قدر به شنیدن و چقدر به صدا فکر کردم ، دانستم که از این پس باید به صدایی که زنده نیست گوش بسپارم دیگر باید به صدای ضبط شده اش قناعت کنم باز همان حس سالهای بیش را داشتم . 

باز هم به همان دریچه فکر می کنم که اگر در آن سالهای دور برایم گشوده شد و آواز محمد نوری را شنیدم اما امشب دردمند بسته شد، دردمندانه به سکوت کشیده شد.« یاد و نامش گرامی باد»

نقدوبرسی

صحبتی پیرامون ترانه(یه روز از همین روزا...)سروده امینه دریانورد 

با صدای ناصر عبدالهی  

 

یکشنبه۱۷/۵/۱۳۸۹    سالن کتابخانه طالقانی ساعت ۳۰/۱۸

جلسات انجمن

جلسات انجمن ترانه هر یک شنبه ساعت ۱۸.۳۰ برگزار

میشود

آدرس : بلوار طالقانی غربی،  

  

محله ی اوزی ها، خیابان فیصل دانش،  

 

 کتابخانه طالقانی